ارزشهای تفکر نیستانگار بیش از هر چیز ادعای برابری با یکدیگر دارند چرا که در جهان واقعیات ارزشهاْ خودْ فارغ از تحلیل محتوایی و برآورد ارزشی هستند. در جهانی که هیچ اصول ارزشی پایدار نیست و به قول نیچه خدایی بر پهنهی گیتی نتوان متصور بود[2] اخلاقیات پیشینی بیش از هر چیز به مخاطره میافتند و طبیعت حقوقیشان مشخص میگردد. ارزشها برابر میگردند و دیگر محتوای آنها مطلق نیست. به گمانم بزرگترین انتقاد نیستانگاری از مدرنیته مقامی است که برای وجود در نظر گرفته است: جانبی و در حاشیه. در دوران حاکمیت علم و تکنولوژی که مدرنیته مسبب آن است «وجود» ماهیتی لرزان و ناتوان و در حاشیه اجتماع مییابد؛ تعجبی ندارد که وجود به تدریج منزوی میگردد. انسان به آرامی مبدل به هیچ میگردد و هیچ، اندک اندک به همه چیز مبدل میشود. خواستگاه نیستانگاری در جهانی است که آنرا پسامدرنیته (Post-Modernity) خطاب میکند و به نوعی وامدار تفکر باستان تا به عصر مدرنیته است. نیستانگاری به هیچ وجه سر سازگاری با مدرنیته ندارد.
در سیاست این تمایز به چه قسم است؟ تودهوار شدن امر سیاسی، بیریشگی اصول اخلاقی و بیطرفی عامهگرایانه به نفع هیچ چیز بر علیه همهچیز (یعنی سکولاریسم) از ابتداییترین تأثیرات مخرب تفکر نیستانگار بر جهان سیاستهای ملی است. بطورکلی حیات معطوف به قدرت است و جمیع ارادهها میل به قدرت دارند. همین مفهوم نیستانگاری نیچه را عیان میسازد که با دستور، امر و فرمان حس قرابت دارد. ارزشها آنوقتْ فرمانِ ارادهی انسانی است در میل به قدرت. ارادهی قدرت نیز به قدرت مطلق تمایل دارد. لذا اصل بر پذیرش قدرت است و تمکین در مقابل ارزشهایی که میآفریند. ارزشهای نیستانگار در بهترین حالت ممکن انسانیت را از غایت به وسیله نازل میکند و احترام به آنرا که میبایست زیربنای هر قاعده اخلاقی باشد نفی کرده، بجای انسان قدرت را ارزشآفرین میشناسد. از اینرو نیستانگاری که با نیچه در قرن نوزدهم متولد شد زمینهساز پدید آمدن حکومتهای تمامیتخواه و شدیداً در طلب انحصار اقتدار گردید. جهنمی که آن حکومتها در قرن بیستم آفریدند اکنون بر کسی مخفی نیست.
پینوشتها
[1]. ر. ک: «من نخستین نیستانگار تمام عیار اروپا هستم.» (اراده معطوف به قدرت)
[2]. بیخدایی نیچه با بیخدایی سنتی اعصار باستان و بیخدایی مدرن فویرباخ (Feuerbach) تفاوت اساسی دارد. بیخدایی نیچه پیامدهای خطرناک اخلاقی در پی دارد و معتقدم صرفاً بحران بشری ایجاد میکند و وانهادگی انسان در تعریف عام را در پی دارد.
نظرات شما عزیزان: